کد مطلب:304423 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174

فلسفه اجتماعی امامت
وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ الْفِرْقَةِ. برای سامان یافتن امت (آئین و شریعت)، و امان از پراكندگی، امامت ما را پسندید.


ما كه از قید وطن بیگانه ایم

چون نگه نورِ دو چشمیم و یكیم


از حجاز و چین و ایرانیم ما

شبنم یك صبحِ خندانیم ما


مست چشم ساقی بطحاستیم

در جهان مثل می و میناستیم


امتیازات نَسَب را پاك سوخت

آتش او این خس و خاشاك سوخت


چون گلِ صد برگ ما را بو یكی است

اوست جان این نظام و او یكی است [1] .


وحدت و همبستگی، تفاهم و هماهنگی، اصلی ترین آرمان متعالی ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است:

قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. [2] بگو: ای اهل كتاب، بیایید بر سرِ سخنی كه میان ما و شما یكسان است، بایستیم كه جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریك او نگردانیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد.

و از آنجا كه آیین بالنده اسلام، دین پیامبر آخرین است و رسالت آن، شامل ترین و جامع ترینِ رسالتهاست، جدّی ترین شعارش فریاد وحدت و یكپارچگی اهل قبله است:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُم مِنْهَا كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ. [3] و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد كنید. آنگاه كه دشمنان یكدیگر بودید. پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادرانِ هم شدید، و بر كنارِ پرتگاه آتش بودید كه شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه های خود را برای شما روشن می كند، باشد كه شما راه یابید.

پیامبر بزرگوار اسلام، پس از ورود به یثرب، به رفع اختلافات بین دو قبیله «اوس» و «خزرج»، همّت گماشت و به درگیری های قومی و تنازعات قبیله ای آنان پایان بخشید و با اقدام به عقدِ اخوّت و برادری ایمانی بین مسلمانان، به الفت قلبی و همدلی آنان، سامان داد و حكومت مقتدر و نیرومندی بر بنیاد ایمان و بر اساس جهان بینی غنی و پربارِ قرآن، پایه ریزی كرد و میان مهاجران و انصار، اتّحاد و یگانگی به وجود آورد و روستای آلوده به تفرقه و پراكندگی را به مدینه پاكیزه و هماهنگِ محمّدی مبدّل ساخت و در برابر دشمنِ جدایی افكن و مشركان و یهودیانِ كینه توز و منافقان كوردل، پیروان خود را به وحدتِ ایمانی فراخواند و آنان را در برابر بیگانگان، چونان دست یگانه قدرتمندی توصیف كرد: «وَ هُمْ یدٌ عَلی مَنْ سِواهُمْ»؛ و آنان را از اختلاف و درگیری و دوگانگی در عمل، برحذر داشت و پیش از آنكه رزمندان مسلمان، راهی جبهه اُحُد بشوند، در ضمن خطابه ای غَرّا و گویا، عاقبت و سرانجام شوم جدایی و درگیری با یكدیگر و آسیبهای ناشی از آن را یادآور شد و فرمود:

وَ عَلَیْكُمْ بِالَّذی أَمْرَكُمْ به، فَاِنّی حَریصٌ عَلی رُشْدِكُمْ، اِنّ الْاِخْتِلافَ وَ التَّنازُعَ وَ التَّثْبیطَ مِنْ اَمْرِ الْعَجْز و الضَّعفِ، وَ هُوَ مِمَّا لایُحبُّهُ اللَّهُ وَ لایُعْطی عَلَیْهِ النَّصْرَ و الظَّفَرَ. [4] خدای را بدانچه فرمان داده است، اطاعت كنید، كه سختْ شیفته رشد و تعالی شمایم؛ چرا كه نزاع و درگیری و اینكه هر گروهی از شما دیگری را حذف و طرد كند، از نشانه های سستی و ناتوانی و درماندگی و شیوه ای است ناپسند كه خدای بزرگ، آن را دوست نمی دارد و در نهایت، پیروزی و اعتلا و بالندگی را نیز به دنبال نمی آورد و موجب تباهی و شكست شماست.

بدین روی، بیشترین و هشداردهنده ترین انذارش، برحذر داشتن جامعه اسلامی از آنچه كه مایه پراكندگی امّت و گسست پیوندهای اجتماعی آن است. امام علی بن ابی طالب(ع) در توصیف آن بزرگوار فرموده است:

دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغائنَ وَ اَطْفأ به الثَّوائِرَ، وَ أَلَّفَ بِهِ اِخْواناً، و فَرَّقَ بِهِ اَقْراناً. [5] كینه ها را بدو بنهفت و خونها به بركتِ او بخُفت. مؤمنان را بدو برادرانِ هم كیش ساخت، و جمع كافران را پریش.

همچنین خطاب به خوارج فرمود:

و الْزَمُوا السَّوادَ الْاَعْظَمَ فَاِنَّ یَدَ اللَّهِ عَلَی الْجَماعَة؛ وَ اِیَّاكُمْ وَ الْفُرقَةَ فَاِنَّ الشَّاذَ مِنَ الْغَنَمِ لِلْذّئِبِ. اَلا مَنْ دَعا اِلی هذا الشّعارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كانَ تَحْتَ عِمامَتی هذهِ. [6] و با اكثریت، همداستان شوید كه دستِ خدا همراه جماعت است؛ و از تفرقه بپرهیزید كه موجب آفت است. آنكه از جمع مسلمانان به یك سو شود، بهره شیطان است؛ چنانكه گوسفند، چون از گلّه در ماند، نصیب گرگ بیابان است. آگاه باشید! هركه مردم را بدین شعار بخواند، او را بكشید، هرچند زیر عمامه من باشد. [7] .

و بدین سان، می نگریم كه پیشوایان ما، و در صدر آنان، علی(ع)، ضمن دفاع از موضعِ خویش، همواره پاسدارانِ وحدت و یگانگی مسلمانان و مصالح كلّی و جهانی اسلام بوده اند. علاوه بر عناصر وحدت بخش، كه قرآن كریم در آموزه های خود آورده است، نقش مبارك و حیاتی اهل بیت پیامبر اكرم(ص) در تحقّق وحدت و انسجام بالنده امّت نیز در كلمات و سخنان آنها، به ویژه حضرت صدّیقه طاهره(س) به عنوانِ فلسفه عالی و اجتماعی امامت و حكمت والای پیشوایی آنان، مورد توجّه قرار گرفته است: وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ الْفِرقَةِ. و برای سامان یافتن امّت (آیین و شریعت)، پیروی ما را و برای امان از پراكندگی، امامت ما را [قرار داد].

برای توضیح و تشریح این نقش عملی و جایگاه آن در معارف اسلامی، كه مهمترین و محوری ترین تكیه گاه وحدتِ امّت است، باید گفت: یك، قرآن مجید كه از صُقع ربوبی فرود آمده است، كتاب زندگی و مایه طراوت و شادابی حیات مادّی و معنوی انسانهاست:

یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاكُمْ لِما یُحْییكُمْ. [8] ای مؤمنان، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فراخواندند كه به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت كنید.

دو، از آنجا كه فهم و درك معارف دینی، پیش از عمل، ضروری است، چرا كه فهم بی عمل، تباهی می آورد، و عمل بدون فهم و دركِ درست، محال و ناشدنی است، ناگزیر، مسلمانانْ نیازمند فهم درست و درك صحیحِ مقصود از این معارف اند. سه، فهمها و دركها متفاوت آفریده شده است و همین گونه گونی در آفرینش، اگرچه امری طبیعی و موجب زیبایی و جمال آدمیان و راز و رمز «أحسن تقویم» است؛ لیكن تفاریق فهمها در برخورد با كتاب الهی، خود، دریافتهای گوناگونی را به دنبال دارد، تا آنجا كه بسیاری از دریافت ها، موجب تضادّ آرا و رویارویی دانایان امّت با یكدیگر است. چهار، چون فهمها مقدّمه و زمینه ساز رفتارها و اقدامهای آدمی است، روشن است كه این تضاد در فهم، پیروان این كتاب آسمانی را در حوزه عمل، به تضاد و درگیری وا داشته است، و باید بپذیریم كه عاملِ عمده در جبهه گیری های شیعه و سنّی و دیگر فرقه های اسلامی، از همین تضادها و برداشت های گوناگونْ مایه می گیرد، اگرچه عامل عمده دیگر، هواهای نفسانی و هوسهای شیطانی و تعصّب های جاهلانه عالمانِ بی تعهّدی است كه با ترازوی دین، كالای اندك دنیا را خریدارند. پنج، از سوی دیگر، می دانیم كه این درگیری ها و رویارویی ها، چگونه امّت اسلامی را پراكنده كرده و كامِ جان مصلحان و مسلمانان خیراندیش را آزرده است و مایه ذلّت و زبونی گشته و رنگ و بوی مسلمانی را برده است. خداوند در قرآن می فرماید:

وَلاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ. [9] و با هم نزاع نكنید كه سست شوید و مهابت شما از بین برود.

تأمّل و دقّت در امورِ پنجگانه، نیاز جامعه اسلامی را به فهمی معصوم و مصون از خطا و لغزش، حتمی می نماید، تا معیاری باشد برای ارزیابی فهمهای گوناگون كه از سوی اندیشمندان و دانایان دین، ارائه می شود. و امّا ما شیعیان، پیرو مكتب اهل بیت(ع)، برآنیم كه این «فهمِ معصوم»، همان فهم عترت است كه در سخن وزین و سنگین رسول گرامی اسلام، آمده است كه می فرماید:

اِنّی تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ، ما اِنْ تَمسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلّوا بَعْدِی وَ هُما كِتابُ اللَّهِ وَ اَهْلُ بَیْتِی عِتْرَتِی، لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَاتقوا اللَّهَ كَیْفَ تَخْلُفُونی؟ [10] من در میان شما دو چیز وزین و گرانسنگ می گذارم. چنانچه به آن دو بگروید، هرگز گمراه نمی شوید. آن دو، كتاب خدا و اهل بیت (عترت) من اند. هریك از دیگری جدا نخواهد شد تا در حوض كوثر بر من وارد گردند. پس خدای را بپرهیزید و مراقب باشید كه چگونه پس از من عمل خواهید كرد؟

نكته سزاوارِ تأمّل اینكه درباره توضیح معنای «ثَقَلْ»، مطالبی گفته شده است كه هریك برخاسته از دیدگاهی ویژه درباره كتاب و عترت است. لیكن مناسب ترین معنای آن «وزن» است كه با معنای لغوی آن نیز سازگارتر است و به احتمال قوی، علّت به كارگیری آن درباره این دو حقیقت عظیم و جاودانه، برای آن است كه «كتاب خدا» و «عترت»، دو تكیه گاه نیرومند و پایدار و دو ركن وثیق و ماندگارند كه مسلمانان را از انحطاط و پراكندگی حفظ می كنند، چنانچه از كاربردهای متداول و رایج آن برمی آید و مثلاً می گوییم: «سنگینیِ بار، به دوش فلان شخص است» كه مقصود این است كه تكیه گاه، اوست. بدین روی، در سخن پیامبر(ص) تعبیر «ثَقَل» آمده است؛ چرا كه وزن و سنگینی رسالت اسلام و حیات عزیزانه مسلمانان، به كتاب خدا و عترت بی بدیل پیامبر(ص) متّكی است.

آری! وحدت و یگانگی امّت و سامان بخشی به زندگی مسلمانان كه آرزویی دیرینه و انباشته در سینه پرتپش مصلحانِ بیداردل و امیدی است شورانگیز، كه واپسین لحظه های زندگی پرشورِ قهرمانان آزادی و آزادگی و اصلاح طلب را بدرقه كرده است، جز در پرتو تعالیم زنده كتاب الهی و پیروی از هدایتِ «عترت معصوم»، كه عالمان و شارحان شریعت غرّای محمّد(ص) هستند، امكان پذیر نیست و این، همان حكمتی است كه فاطمه(س) بدان اشاره كرده و فرمود: خداوند برای سامان یافتن است پیروی از ما را مقرّر كرده و برای امان از پراكندگی امامت ما را قرار داد.»


[1] كليّات اقبال لاهوري، ص 16.

[2] سوره آل عمران، آيه 64.

[3] سوره آل عمران، آيه 103.

[4] بحارالأنوار، ج 20، ص 126.

[5] نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، خطبه 96.

[6] همان، خطبه 127.

[7] مراد از اين شعار، دوري جستن از جماعت و بر رأي خود بودن و خودكامه زيستن است. (شرح نهج البلاغة، ابن ميثم، ج 3، ص 247).

[8] سوره انفال، آيه 24.

[9] سوره انفال، آيه 46.

[10] مسند أحمد، ج 3، ص 14 و 17.